با نوای سوزان ویلون، تا زیباییات با من برقص با من برقص تا در هنگامهٔ وحشت آرام گیرم همچون یک شاخهٔ زیتون برم دار و کبوتری در راه خانهام باش تا انتهای عشق با من برقص، تا انتهای عشق با من برقص آه بگذار زیباییایت را نظاره کنم آنگاه که نظارهگران همه رفتهاند بگذار حرکت کردنت را احساس کنم، آنگونه که در بابل میکردند آرام آرام نشانم بده آنچه را که تنها مرزهایش را میشناسم تا انتهای عشق با من برقص، تا انتهای عشق با من برقص حالا برای پیوند با من برقص، برقص و برقص با محبت و بسیار طولانی با من برقص ما هردو در عشق هم پوشیده هستیم، ما هر دو در ملکوت هستیم تا انتهای عشق با من برقص، تا انتهای عشق با من برقص با من برقص به خاطر کودکانی که تمنای زادهشدن دارند با من برقص از میان پردههای حاجبی که بوسههای ما آنها را فرسودهاست خیمهٔ سرپناهی به پا کن، گرچه همهی تار و پودش از هم گسسته شده تا انتهای عشق با من برقص با نوای سوزان ویلون، تا زیباییات با من برقص با من برقص تا در هنگامهٔ وحشت آرام گیرم با دستان برهنهات یا دستکشی که به دست داری مرا لمس کن تا انتهای عشق با من برقص، تا انتهای عشق با من برقص تا انتهای عشق با من برقص |
آقای میم میگفت با هرکس تو فضای مجازی آشنا شدیم وقتی بعد مدتها دیدی مش خورد هر بار تو ذوق مون یعنی تصورات پوشالی و خیالی ازش داشتیم بر مبنای نوشته هاش در حالیکه حقیقت ماجرا چیز دیگه آیه من به آقای میم لبخند زدم وقتی داشت برای همه تعریف میکرد و یاد بچه های بلگفا افتادم و خودم که سالها فقط بانوی مجازی ای بودم..
فضای فکریم خیلی این روزها عوض شده هرچند هیچ چیز قطعی و همیشگی نیست اما نوشتن حرفه خوبیه برای زنی که همیشه سودای نوشتن دیوانه وار توی سرش بود اینروزها زن خوش بینی شدم و فقط منتظر اتفاقهای خوب هستم و همین انتظار اتفاقهای خوبی رو برای من رقم زد با همه خوشی و ناخوشیهای این چند وقت، دلم میخواست این حال خوب رو به کسانی که سالها غم و شادی منو میخوندن منتقل کنم و هرروز با خودم میگم امروز روز شگفت انگیزه برای من و من منتظر اتفاقهای خیلی خوب هستم انصافا هم بخوابم فکر کنیم نسبتا زن خوش شانسی بودم همیشه موقعیتهای خوب زیادی برام ایجاد شده موقعیتهایی که خیلی ثمر بخش نبودن همیشه آدمهای زیادی بودن که دوستم داشتن و در کل ادم بدبین یا بد اخلاقی نیستم فقط دلم میخواست دنیا به ساز من برقصه به قول یکی از بچه ها تو خونواده میگه زن دایی تازه راه زندگیت رو پیدا کردی و تو این مدت چقدر بیزینسهای ناموفقی رو تجربه کردم بهرحال ه ررزوز که صبح میشه و ما نفس میکشیم یه اتفاق فوق العاده اس