یک زن ژورنالیسم نویس  ساده
یک زن ژورنالیسم نویس  ساده

یک زن ژورنالیسم نویس ساده

کتاب و داستان

دوستیهای دبیرستان..

چند روز پیش اتفاقی  بعد ده  سالی  یکی از قدیمی ترین دوستانمو توی خیابون دیدم وقتی زیر صلات طهر در حال قدم زدن بودم..دیشب برام نوشت من گمشده ام رو  پریروز ساعت یک و نیم طهر وسط خیابون خلوت شهر  با یه دختر بچه خوشگل کنارش  پیدا کردم واسش نوشتم ای   دختره  دیوونه رمانتیک احساساتی یعنی اینقدر واست عزیز بودم؟..خندید و هیچی نگفت  ..

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.